بی عینک
متاسفانه عده ای از آنجایی که ظرفیت پذیرش مخالفانشان را ندارند هنگام نقد اظهارات طرف مقابلشان اصلا اخلاق حرفه ای نقد را رعایت نمی کنند و در اثنای نقد نظریات دست به تخریب و اهانت می زنند و شدت این تخریب بسته به میزان نفرت و کینه ناقد متغیر است . اگر چنین اتفاقی افتاد شاید فرد نقد شده از چشم مخاطبین بیافتد اما قطعا خود نقد کننده بیشتر از چشم می افتد زیرا با این کار فقط ادب خود را نشان داده و بدتر از آن اینست که مخاطب منصف ممکن است اصل اشکال نقد شونده را هم نپذیرد چرا که مطلب تحلیل خالص نیست و مغرضانه است .
از سوی دیگر مخاطبان دیگری هم که یک عمر ندانسته پیرو نقد شونده بوده اند ناخواسته در برابر این نقد جبهه می گیرند و حتی در دفاع از نقد شونده بر می آیند و در واقع راسخ تر می شوند در حالی که قطعا نیت ناقد این نبوده که بر طرفداران مخالفانش بیافزاید اما ناخواسته بخاطر یک سهل انگاری ، یا حرفه ای نبودن ، یا نداشتن سعه صدر برای تحمل مخالفین ، یا هر علت دیگری بر علیه خود و عقیده صحیح خود کار کرده و با عرض پوزش به قول معروف تف سر بالا انداخته.
حالا اینا رو گفتم که چی ؟
واسه این که روزنامه کیهان 10/9/86 در قسمت خبر ویژه همگانی اش ! آورده بود :
" گفتگوی آقای منتظری با یک نشریه تجزیه طلب
منتظری در گفتگو با این نشریه تجزیه طلب مدعی شده : در ایران حقوق قومیت ها رعایت نشده . " پایان نقل قول .
اگر منظور ویژه نویس کیهان از "منتظری " ، " آیت الله منتظری " است باید عرض کنم ایشان سالها در مدارج عالیه خدمت حضرت امام روحی فداه تحصیل کرده اند و از خیلی از کسانی که عامه مردم سر از خود به آنها آیت الله می گویند سواد بیشتری دارند وحتی نخبگان حوزه هم که از جهت سیاسی به شدت با ایشان مشکل دارند باز هم منکر این قضیه نیستند و مخلص کلام اینکه ولو اینکه کسی از جهت سیاسی ایشان را قبول نداشته باشد اما نمی تواند سواد ایشان را زیر سوال ببرد و عنوان آیت الله را از اول اسم ایشان بردارد . مثل این است که کسی بگوید فلان دکتر فاسق است پس من لفظ دکتر را برایش بکار نمی برم و فقط فامیلش را بکار می برم . عذز میخوام ولی شما خیلی بیجا می کنید آخه دست من و شما نیست که ، ایشان سالها درس پزشکی خوانده اند و پزشک شده اند و متاسفانه او هم دیگر جزء جمعیت پزشکان شده و با تاسف و تاثر فراوان مجبوریم او را دکتر بخوانیم هر چند از جهت تقوایی بشدت مشکل دارد .
البته اشتباه نشه خود من هم از روی تحقیقاتی که درکتاب خاطرات آیت الله منتظری و نامه های حضرت امام رحمة الله علیه به ایشان داشته ام از منتقدین و مخالفین نظریات و مشی سیاسی ایشان هستم و حتی از آنجایی که در مدرسه ای درس میخوانم که اغلب از طرفداران ایشان هستم به شدت مجبورم بر روی بحث ولایت فقیه کار کنم تا بتوانم پاسخگوی شبهات آنها باشم لذا بازار مناظره پیرامون این مسئله داغ داغ است همچنین پیرامون شخص ولی فقیه ، اما که به لطف خدا باید سعی ام بر این باشد کوچکترین حرفی که بوی اهانت به مخالفان جدی و متاسفانه دانشمند ولایت فقیه داشته باشد از دهانم بیرون نیاید و الا همه چیز خراب می شود و نه تنها موفق نمیشوم او را به عقیده خودم بکشانم بلکه باعث می شوم او بیشتر جبهه بگیرد .
بحث فراموش شده و تعارفینگ انسجام اسلامی ما بین شیعه و سنی هم به شرح ایضا .
قابل توجه کسانی که هنوز متقاعد نشده اند باید عرض کنم که به فرض که همه حرفها یم هم غلط . اصلا هر چی دوست دارید به مخالفین حاکم اسلامی و مخالفین حکومت اسلامی بد و بیراه بگید اما اگه خدای نکرده طرفداران اونا هم مقابله به مثل کردند حق هیچ اعتراضی ندارید ها ، چون خودتان باب اهانت را باز کردید و همانطور که شما در گمان خود بر این باورید که بر حقید آنها نیز به شرح ایضا و مسلم آنها نیز مانند شما در صدد دفاع از حق ( ولو فرضی ) بر می آیند .
همانطور که عده ای در زمان حکومت خلیفه دوم رضی الله عنه ( من باب انسجام اسلامی به تبعیت از علامه امینی در کتاب الغدیر ) باب خلیفه کشی را باز کردند و در میان بهت همگان امیرالمومنین به شدت مخافت کردند چون میدانستند اگر باب خلیفه کشی باز شد سرانجام به کشته شدن خودشان هم با وجود آن همه فضائل منجر می شود و واضح است که برخلاف مصلحت دین و امت اسلامی است .
و نکته ما قبل آخر اینکه :
وقتی یادداشت روز همین شماره کیهان را داشتم می خواندم تیترش بسیار برایم جلب توجه میکرد . دوست دارم بدونم نظر شما چیه ؟
تیتره این بود : " نقد ناب "
البته می خواستم به عنوان پیشنهاد به جناب ویژه نویس کیهان آقای شریعتمداری ( مدیر مسئول کیهان ) را به عنوان الگوی نقد معرفی کنم اما به خاطر یک چیز این کار رو نمی کنم ، اونم اینه که ایشون که تا سه روزقبل ازرییس شدن حجت الاسلام و المسلمین آقای هاشمی رفسنجانی ایشان را با عنوان " آقای هاشمی " بشدت مورد نقد قرار می دادند ییهو بعد از اعلام ریاست ایشان در خبرگان رهبری ناگهان عنوان آقای هاشمی تبدیل شد به آیت الله هاشمی رفسنجانی این واقعا برای من عجیب بود که این صندلی چه کارها که نمی کنه ؟ یه شبه هم ایشون رو آیت الله کرد ( این در حالی است که به کسانی می گویند آیت الله که درس خارج فقه و اصول داشته باشد نه به ریاست خبرگان که یک کرسی امانتی است )و هم لحن آقای مدیر مسئول را عوض کرد .
من که نفهمیدم چی شد !؟!؟! هر کی فهمید به من هم توضیح بده
و نکته آخر اینکه :
جانم فدای رهبر
یا حق